یه آهو بود که خیلی خوشگل بود. 

روزی یک پری به سراغش اومد و بهش گفت: 

آهــو جون!… دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟ 

آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش. 

پری آرزوی اون رو برآورده کرد و آهو با یک الاغ

ازدواج کرد. 

شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق جدایی، سراغ حاکم

جنگل رفتند. 

حاکم پرسید: علت طلاق؟ 

آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم، این خیلی خره. 

حاکم پرسید: دیگه چی؟ 

آهو گفت: شوخی سرش نمیشه، تا براش عشوه میام جفتک

می اندازه. 

حاکم پرسید: دیگه چی؟ 

ادامه در لینک زیر