آهو گفت: آبروم پیش همه رفته، همه میگن شوهرم حماله. 

حاکم پرسید: دیگه چی؟ 

آهو گفت: مشکل مسکن دارم، خونه ام عین طویله است. 

حاکم پرسید: دیگه چی؟ 

آهو گفت: اعصابم را خـرد کرده، هر چی ازش می پرسم مثل
خر بهم نگاه می کنه. 

حاکم پرسید: دیگه چی؟ 

آهو گفت: تا بهش یه چیز می گم صداش رو بلند می کنه و

عرعر می کنه. 

حاکم پرسید:دیگه چی؟ 

آهو گفت: از من خوشش نمی آد، همه اش میگه لاغر مردنی،

تو مثل مانکن ها می مونی. 

حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟ 

الاغ گفت: آره. 

حاکم گفت: چرا این کارها رو می کنی ؟ 

الاغ گفت: واسه اینکه من خرم. 

حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه … چی کارش میشه

کرد.
 

نتیجه گیری اخلاقی: در انتخاب همسر دقت کنید 

مثل آهو فکر نکن ! خر نصبیت می شود